به گزارش یزدفردا: از دوستان رسانههای اجتماعی خود درخواست کردم در نظرسنجی که آیا تا کنون احساس خطرکردهاند شرکت کنند، ۱۰۰ نفر گفتند بله، اما مطمئنا این تعداد افراد ۱۰۰ درصد انعطاف یکسانی در برابر چنین شرایطی از خود نشان نداده اند، هر فرد به شیوهای متفاوت اقدام خطر آفرینی را برای رسیدن به موفقیت و پیشرفت بیشتر امتحان میکند.
همه ما در زندگی با ریسکهایی مواجه شده ایم. فکر میکنید چه چیزی ریسک را خیلی بزرگ جلوه میدهد؟ تغییرات خارجی چه تاثیری در درک ما از خطر و تفاوت بین ریسک خوب و بد ایجاد میکند؟ چه مواقعی در معرض خطر قرار میگیریم؟ چگونه میتوانیم تفاوتها را درک کنیم و پذیرای تغییرات مثبت باشیم؟
ریسک محاسبه شده چیست؟
اجازه دهید از شما بپرسیم:
«آیا در ترافیک میتوانید از لاین ۳ اتوبان با سرعت بالا عبور کنید؟ پاسخ به احتمال زیاد نه است.»
حال اگر بپرسم «آیا در شب پر ترافیک، میتوانید از لاین ۳ بروید؟ چه اتفاقی میافتد، پاسخ همچنان میتواند نه باشد.»
اگر بگویم «آیا امکان دارد از لاین ۳ که ترافیک است، پیاده عبور کنید؟»
میبینید چگونه میزان ریسکها تغییر میکند. این همان مسیری است که ماشینهای مشابه، با خطرات مواجه میشوند وعدم آمادگی در نهایت به کنترل یا دریافت نتایج مورد نظر منتهی میشود. این چیزی است که محاسبه میشود.
آیا اکنون میخواهید کار خود را ترک کنید و در ساعاتی ویژه در گوشهای از خیابان کسب و کار خود راه اندازی کنید؟ نه البته که نه. با این وجود، با ایجاد برنامهای واحد در یک دوره زمانی معین باید این کار را کنید؟ احتمالا!
چیزی که در مورد ریسک قابل محاسبه است این است که انسانها هر یک با ادراکات و واقعیتها، احساسات، و حتی اعتقادات شخصی خودشان در معرض این خطر قرار میگیرند. این به همین دلیلی است که تعدادی افراد را میبینید که میگویند باید ۱۰۰ درصد «ریسک کنید». با این وجود اگر بیشتر جستجو کنید احتمالا فردی را پیدا کنید که هرگز خطر نکرده است.
برخی افراد نیز هستند تلاش میکنند شرایط را خنثی کنند، موقعیت را به تاخیر میاندازند، تاخیر در ترک کار، حتی تاخیر در مواجهه با شرایط جدید، زیرا نمیتوانند خطر را محاسبه کنند و سعی میکنند نتیجه را به صورتی رضایت بخش خنثی کنند.
آیا تمامی ریسکها محاسبه شده اند؟
اولین بار جیمز باند، جک ریچر، لارا کرافت را ترک کردند و به سمت مسیری جدید حرکت کردند، احتمالا ترس و وحشت را تجربه کرده بودند. با بر انگیختن این ترس، توانستند تعریفی جدید از آنچه ممکن است به وجود آورند و نشان دهند ماموریتها غیر ممکن نیستند.
خطر کمی شبیه آن است.
اما چگونه میتوانیم بدانیم این ایدهای خوبی برای پرش است و وقت آن است که قصور قریب الوقوعی را مرتکب شویم؟
جالب است بدانید کودکان به راحتی ریسک میکنند. بزرگسالانی که در پشت سر آنها ایستاده اند، فریاد میزنند: «این کار را نکن، سقوط خواهی کرد و سرت میشکند.» آیا کودکان از انجام کارهای احمقانه وحشت دارند؟
حال اگر ما نیز در معرض خطر قرار نگرفته بودیم، هرگز قادر به راه رفتن و ادامه نبودیم. اولین بار هنگامی که بر روی پاهای خود ایستادید و با لبخندی به اطرافیان نشان دادید «ببینید چه کاری میتوانم انجام دهم»، بسیار مسرت بخش بود و البته نه چندان سرگرم کننده. تقریبا اکثر والدین ماجرایی از کارهای خطرناکی که فرزندانشان انجام دادهاند تعریف میکنند، کار احمقانهای که باعث افزایش ضربان قلب والدین شده و حتی وحشت زدهشان کرده.
چگونه برای افزایش آستانه تحمل خود در برابر ریسکها تلاش کنید؟
در اینجا به آنچه نیاز است از نظر خود حذفش کنید، چگونگی انجام کار و محاسبه میزان ریسک با روشهای زیر بیان شده است:
روش RRIS
(R. (Research - به معنای جستجو همه چیز برای دستیابی به اهداف.
میدانید چه زمانی باید تحقیق و جستجو را آغاز کنید و چه زمانی پایان یا ادامه دهید.
آسان است که به سادگی در دام «انجام تحقیقات بیشتر» بیافتید و از مسیر خارج شوید. بنا براین تحقیقت خود را انجام دهید و از نکات دیگر استفاده کنید تا به بالا بردن دانش کمک میکند و برای انجام کار اقدام نمایید.
(R. (Rationalize – خود را با واقعیت منطبق کنید.
برخی افراد واقعیات را پیچیده میکنند تا بتوانند فضا را ایمن و خنثی سازند.
سوال این است که باور ندارید که نتایج همیشه میتوانند متغیر باشند، از آن اجتناب میکنید. اما آیا شواهدی وجود دارد که واقعیت را اثبات کند، افکار خود را بسوزانید و از بین ببرید و تنها راحتی خود را تا حدودی به میزان کمی نگه دارید.
راحتی مانند روپوشهای بزرگ ضخیم است. در اواسط زمستان با بر خورد قطرههای برف و باران به پنجرهها، در خانه احساس راحتی و امنیت میکنید، اما در تابستان با روپوشی یکسان میتوانید در دام بیوفتید عرق کنید.
راحتی میتواند با آستانه آسایش و واقعیت ارتباطی پیچیده دشاته باشد، و یا به دو صورت زیر باشد:
۱ – افرادی که دوست دارند از حوزه آسایش خود خارج شوند معمولا دیگر آن را نمیبینند. اقدامات بزرگی را برای دستیابی به اهدافی که نیازمند حمایت هستند انجام میدهند. یاد بگیرید و برای پیشرفت حرکت کنید.
۲ – افرادی که به معنای واقعی کلمه ترس دارند و اگر گزینه ۱ را به آنها پیشنهاد دهید، دوست دارند گامهایی کوچکی برای دستیابی به اهداف بر دارند. اگر اینکار را انجام دهید، میتوانید باورهای خود را درباره زندگی به چالش بکشید.
اگر قواعد و قوانین را دوست دارید، روز را بر خلاف روزهای دیگر شروع کنید.
قبل از مسواک دندانها، به یک ایستگاه رادیویی متفاوت گوش دهید، لباس متفاوتی را انتخاب کنید تا در مسیر کار دیگر قرار بگیرید.
چیزهای احمقانه و متفاوتی که فکر میکنید میتوانند کمک کنند بد نیستند. تغییر میتواند هیجان انگیز، جدید، مهیج و جذاب به همراه پاداش باشد. گامهای کوچک برای برخی افراد مناسب است.
(I. (Ideas – ایدهها میتوانند توانایی ما را در برابر ریسکها افزایش دهند.
پیش از انجام هر کاری، در جایی از سرتان فکرها و ایدههایی وجود دارد. هنگامی قدردان واقعی این موضوع میشوید که بتوانید ببینید برداشتن هر قدمی که با ریسک همراه بوده و بسیاری از اهداف خود را عملی کردهاید و به آنها دست یافته اید.
ایدههایی که هیجان انگیز، جدید و کار آمد خواهند بود و شما را حرفهای خواهند کرد.
اگر فکر میکنید منفی هستید، پس شواهد کجا هستند؟ هنگامی که با واقعیتها در مورد مهارتها مواجه میشوید، موفقیتها و تواناییهای گذشته، نمیتوانید به خود کمکی کنید و از خودتان بپرسید «چه چیزی شما را میتواند متوقف کند»، با انجام این کار بنیاد خوبی برای دریافت نتایج عالی ایجاد میکنید. زیرا ایدههای مثبت شما ساخته شده اشتباهات غیر منطقی مانند «آن کار عملی نخواهد شد» «اگر شکست بخورم» به وجود آمده است و در نهایت ممکن است بگویید «چه کار احمقانهای را دنبال میکردم».
(S. (Success – موفقیت بر ترس چیره میشود.
این یک عمل ریسک کننده است و در نتیجه چیزی است که ارزش سرمایهگذاری دارد و زمانی که سطح استرس کاهش مییابد، باور ما نیز در موفقیت افزایش مییابد. در کدام قسمت ترازو ایستاده اید؟
ترسیده اید! یا موفق شده اید!
حالا کلمات زیر را به ترازوی بالا اضافه کنید، جایگاه آنها کجاست؟
• امنیت
• گیر افتادن
• اعتماد به نفس
• متوقف کردن خود
آیا میتوانید شکاف بزرگ بین ترس و موفقیت را ببینید؟ بین این دو عنصر احساس امنیت و نگرانی گیر افتادهاید و نمیدانید باید کاری را انجام دهید یا نه. نکته حائز اهمیت این است که هرگز شکاف بین ترس و موفقیت را پر نکنید. سطح کمی از ترس برای شما مفید است.
من در حالت معمولی تا جایی که کمی عصبی نشوم وارد بحثی نمیشوم. حال شما دوست دارید ریسک را چگونه توصیف کنید؟ اگر با صدای بلند یک جمله مثبت درباره آن بگویید میزان ترس را به حداقل خواهید رساند، کلمات شما و پیدا کردن جایگاه خود در سطحی از ترس میتواند موفقیت شما را به همراه داشته باشد.
شناسایی زمان موفقیت
بسیاری از افراد میگویند، ترس آنها باورهای خودشان را نسبت به آنچه که میتوانند به دست آورند، در بر دارد. در بعضی مواقع اینطور نیست فکر میکنید، چیزی متفاوت است و انتظار میرود که به طرز جادویی مسئله را آسانتر کند.
حقایق را از طرف خود دریافت کنید. حقایق چیزی هستند که در حال حاضر میتوانند در زندگی شما وجود داشته باشند.
شناسایی مهارتها
هنگامی که در معرض خطر قرار دارید، باید بدانید که به چه مهارتهای برای دستیابی به نتیجه مطلوب نیاز دارید.
اشتباهات خوب هستند
هیچ پیشرفتی برای دستیابی به موفقیت بدون ارتکاب اشتباهی امکانپذیر نیست، هیچ اختراع بزرگی بدون شکست نبوده است. دانستن اینکه اشتباهات فرصتی برای یادگیری هستند و نتایج حاصل را میتوانند مطلوب کنند بسیار خوشایند است.
احساسات خود را بشناسید
در نهایت فراموش نکنید واژههای مناسب را از افراد مورد اعتماد و درست بشنوید.
گاهی اوقات باورهای فرهنگی و احساسات میتوانند به ذهنیت ما منتهی شوند، دیگران در شرایط مشابه به ما میگویند «تا به حال چنین چیزی اتفاق نیافتاده است» و باعث اختلال در تمرکز ما میشوند و افکارمان را خدشه دار میکنند.
برای دستیابی به نتایجی که خواهانش هستید، چه احساسی دارید؟ اگر ۲۰۰ سال پیش به یک نفر میگفتید میتواند به نقاط مختلفی از این سیاره پرواز کند، احتمالا شگفت زده میشد. باورهای ما با زمان و تجربه تغییر میکنند. آیا میخواهید شخصی باشید که افکار و باورهای آینده را ایجاد کرده است؟ یا منتظر شخصی دیگر هستید که ریسک را بپذیرد و آن عمل را به پایان برساند؟
منبع: lifehack- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 05,ژانویه,2025